این ناآرامی های درونی من، این بی خیالی ظاهری من از کجاست؟ چرا تمام نمی شود؟ چرا مدت هاست استرس همزاد و همراهم شده است؟
من خوش قول ترین و بابرنامه ترین آدمی که می توانستم بودم. حرفم حرف بود. جمله ی قصاری داشتم با این مضمون: آدمی که نشود روی حرفش حساب کرد فقط به درد لای جرز دیوار می خورد.
فقط به درد لای جرز دیوار می خورم...
پ. ن: حالا دیگر به همین هم شک دارم. شاید به همین درد هم نخورم.
می فرماد:
دریایم و نیست باکم از طوفان
دریای همه عمر خوابش آشفته است
می فرماد:
موجیم که ؛چی چیه؛ ما عدم ماست
می فرماد:
دوست دارد یار این آشفتگی-کوشش بیهوده به از خفتگی
می فرماد:
کوشش؟
کیه؟
اوووون کیه؟
ا! کدی تویی؟
تازشم یه افاضه:
می دونستی بزرگترین گورستان تاریخ کجاست؟
دیوار چین!
کارگرای بدبخت هر کدوم می مرد یا ضعیف می شد می ذاشتنش لای جرز دیوار و گل و سیمان و ساروج و خشت خام سنگین!!!
می دونستی تنها سازه بشری که می شه از ماه دید چیه؟
دیوار چین!!!
سند جنایت بشر رو از ماه هم می شه دید!
جان من حظ کردی از اطلاعات عمومی ام؟
باز!!!
به روزم
سلام
عزیزم فکر می کنم تو باید فعالیت هایی انجام بدی که از افسردگی بیرون بیای...
از شمع استفاده کن و نور آفتاب..
اما خودم فکر می کنم به چماق بیش از هر چیز دیگه ای نیاز دارم!
تغییر جزئی انکارناپذیر از مراحل حیات آدمیه
اگه اینطوری نباشه باید از خودت تعجب می کردی
یعنی اگه همیشه اونطوری باشی که انتظارته دیگه ماهیت انسان رو زیر سوال بردی با این فکرت .....
مهم اینه که تو باید تلاشت رو بکنی
و در این مسیر خودت رو تغییر بدی
نقاط قوت و ضعف خودت رو بشناسی
یادت باشه دوست من تلاش مهم تر از نتیجه ی تلاشه
اینو من بعد از دفاعم فهمیدم
وقتی دیگه موضوعی رو نداشتم که براش در تکاپو باشم............
راهش رو خودت باید پیدا کنی .............
راهش همون چماقه به جان خودم!
دختر جان چماق علاجت پیش منه!
یه قرار بذاریم ببینیم همو بابا
به شدت موافقم!
هم با چماقه! هم با یه گپ دوستانه... بعد از مدت ها...
قرارش رو می ذاریم. اگه این درس ها یاری کنند و خدا توفیق بده.
سلام کدی
امروز یه خبری شنیدم که کژ کردم
یعنی منم هرگز خوب نخواهم شد؟!
یعنی تو هم چماق می خوای؟؟؟