ای راز...

خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش 

ماییم که پا جای پای خود می نهیم و غروب می کنیم هر پسین

آن روشنای خاطرآشوب 

در افق های تاریک دور دست 

نگاه ساده فریب کیست که همراه با زمین 

مرا به طلوعی دوباره می کشاند؟ 

ای راز 

ای رمز 

ای همه روزهای عمر مرا اولین و آخرین...  

 

حسین پناهی

نظرات 2 + ارسال نظر
لبخند 1389,12,02 ساعت 03:13 ب.ظ http://mesleyekraz.blogfa.com

سلام
دقیقاْ !
مساله طلوع دوباره است...

من 1390,01,10 ساعت 03:59 ب.ظ

یادش به خیر و روحش شاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد